اسرار امام زاده ی حرمسرای ناصر الدین شاه !

منبع _ انتخاب

عبدالله شاهینی: آورده اند که حرمسرای عریض و طویل" ناصرالدّین شاه" هر روز شاهد دعوا و رقابتهای پنهان و آشکار بود. روزی کنیز یکی از بانوان حرم، مرتکب خلافی می شود و از آن رو که می دانست بانو عصبانی خواهد شد و تنبیهش می کند، تا قبل از آن که خبر به او رسد، خود را به "ری" رسانده و در "عبدالعظیم" بست می نشیند، خبر بست نشینی کنیزک که به شاه می رسد، از بانوی حرم می خواهد گناه کنیز را ببخشد.



البته این بست نشینی و خروج کنیز از حرم، شاه را به فکر می برد که چاره ای کند تا اهل حرم به هنگام حوادثی این چنین، پا به خارج حرم نگذارند و در همان اندرونی، امکان بست نشینی برایشان فراهم باشد!


فکر بکری به ذهن شاه رسید، بانوئی گیس سپید از اهل حرم را دستور داد تا به دروغ این خبر منتشر کند که خواب نما شده و به او خبر داده اند که در پای چنار کهن سال" گشن شاخ" در توی محوطه اندرونی امامزاده ای به نام" عباسعلی" مدفون است.

این خبر که در حرم پیچید، همه خوشحال از این که امامزاده ای در اندرون دارند، از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد و علم و کُتل آویز کند.


شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند و این گونه شد که آنجا را "چنار عباسعلی" نام گذاشتند، هر که حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری می شد،رو به امامزاده تازه کشف شده می آورد و دخیل می بست.


زنهای شوهر مُرده، کنیزکان کُتک خورده، یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده، راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان بوصال نرسیده، خلاصه هر مصیبت کشیده ای رو به سوی چنار عباسعلی آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد!


"ناصرالدین شاه" هر چند این حیله به خرج داد تا گرفتاران اهل حرم برای بست نشینی ناچار به خروج از حرم نشوند، اما به مرور این امامزاده صاحب شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی شد تا در پناه این قداست ساختگی، آنچه که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه سراغ داشتند را فراموش کنند.



علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های چنار قداست یافته و دیگ های آش و پلو نذری در پای چنار و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب