جماهیر شوروی

وجود گذشت بیش از دو دهه از فروپاشی شوروی، همچنان پرداختن به این مسئله و ارائه تحلیلهای مربوط به آن بسیار متداول است.


به گزارش ایسنا اتحاد جماهیر شوروی که با الهام از آرای مارکس، به دنبال وحدتی سوسیالیستی و جهانی با پشتوانه دیکتاتوری پرولتاریا بود، سرانجام بعد از هفتاد سال مقاومت در اواخر دسامبر سال 1991 از هم فروپاشید.


با این حال اتحاد شوروی منشا تحولات بسیاری در جهان اندیشه و سرنوشت کشورها بود.


« مارکس و شوروی »


"کارل مارکس" جامعه شناس و فیلسوف آلمانی (1818 - 1883) که از موثرترین اندیشمندان تاریخ است، منبع الهام گیری اتحاد شوروی بود. مارکس که سوسیالیست های پیش از خودش مانند "آون"، "سن سیمون" و ... را سوسیالیستهای تخیلی مینامید و آنها را به سازشکاری با بورژوازی متهم میکرد، مدلی جدید از سوسیالیسم را مطرح ساخت که خود نامش را "سوسیالیسم علمی" نامید و بعدها در چرخشی معنایی و تحت الفظی، سوسیالیسم به مارکسیسم تغییر معنا داد و به اشتباه، بسیاری سوسیالیسم را همان کمونیسم معنا کردند. این در حالیست که از نگاه مارکس بعد از دوره های کمون، برده داری، فئودالیسم و سرمایه داری (بورژوازی)، مرحله سوسیالیسم شکل میگیرد و بعدها از سوسیالیسم حکومت کمونیستی شکل خواهد گرفت.


مارکس پیش بینی کرده بود اولین انقلاب سوسیالیستی در انگلستان روی خواهد داد ولی "لنین" در اکتبر 1917 اولین انقلاب سوسیالیستی جهان و اولین پرچم سرخ سوسیالیسم را در روسیه آن زمان برپا داشت.


"ولادیمیر لنین" که اولین رهبر اتحاد شوروی بود، شاید تا حد زیادی پیرو نگاه مارکس بود ولی مرگ لنین بعد از دو سال، انقلابی را که از همان ابتدا داعیه دار حق کارگران و ضعیفان بود به استالین گرجی سپرد و صفحات تاریخ پر از جنایات و استبدادهای وی در تاریخ است.


« جنگ سرد »


بعد از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم و برگزاری سه کنفرانس "تهران"، "یالتا" و "پوتسدام" و تقسیم اروپا به دو اردوگاه شرق و غرب، شوروی از یک سو و ایالات متحده و اروپای غربی نیز از یک سو وارد جنگی شدند که هردو طرف میدانستند در صورت نبرد مستقیم هیچ برنده ای در آن نخواهد بود.


جنگ سرد اصطلاحی است که به دوره ای از تنشها، کشمکشها و رقابتها در روابط ایالات متحده، شوروی و هم پیمانان آنها در طول دهه های ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ اطلاق میشود. در طول این دوره رقابت میان این دو ابرقدرت در عرصه های گوناگون مانند اتحاد نظامی، ایدئولوژی، روانشناسی، جاسوسی، ورزش، تجهیزات نظامی، صنعت و توسعه فناوری ادامه داشت. این رقابتها پیامدهایی مانند مسابقات فضایی، پرداخت هزینه های گزاف دفاعی، مسابقات جنگ افزار هسته ای و تعدادی جنگهای غیرمستقیم به دنبال داشت.


گرچه در طول جنگ سرد هرگز درگیری نظامی مستقیمی میان نیروهای ایالات متحده و شوروی به وجود نیامد اما گسترش قدرت نظامی، کشمکشهای سیاسی و درگیریهای مهم بین کشورهای پیرو و هم پیمانان این ابرقدرتها از پیامدهای آن به شمار میروند. هر چند ایالات متحده و شوروی در طول جنگ جهانی دوم و در مقابل آلمان نازی متحد بودند، اما حتی پیش از پایان جنگ نیز بر سر چگونگی دوباره سازی جهان پس از جنگ با هم اختلاف داشتند.


پس از جنگ در حالی که آمریکا در تلاش بود تا کمونیسم را در جهان محدود کند گستره جنگ سرد به بسیاری از نقاط جهان به ویژه اروپای غربی، خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا کشیده شد. در این دوره جهان با بحرانهای مکرر مانند ساخت دیوار برلین، جنگ کره، جنگ ویتنام، بحران موشکی کوبا و جنگ شوروی در افغانستان روبهرو شد که هر لحظه امکان یک جنگ جهانی را ایجاد میکرد اما در نهایت این اتفاق رخ نداد. یکی از دلایل مهم دوری هر دو طرف از ایجاد یک جنگ مستقیم دسترسی آنها به جنگافزار هستهای و ترس از استفاده طرف مقابل از این سلاحها بود.


سرانجام در پایان دهه ۱۹۸۰ و با دیدارهای مقامهای بلندپایه که به وسیله آخرین رهبر شوروی، میخائیل گورباچف ترتیب داده شد و برنامه های اصلاحی گورباچف جنگ سرد پایان یافت.