عوامل انحراف فرزندان

امروزه عوامل انحراف، گمراهی و فساد اخلاقی فرزندان ما به شکل غیرقابل تصوری فزونی یافته است. ما امروز با واقعیت تلخی مواجه هستیم، جوانان جامعة عصر حاضر مادر منجلابی از گناه و فساد دست و پا می‌زنند، جاذبه‌های کاذب بر ذهن و روح آنان مستولی شده و عوامل انحراف از هر سوی آنان را احاطه کرده است. والدین برای مقابله با این نابسامانی باید دید روشنی از این علل و عوامل داشته باشند و در ارتباط با فرزندان خود احساس مسؤولیت نمایند.  مهم‌ترین علل انحراف و گمراهی فرزندان و اساسی‌ترین راه برخورد با آن و طریقة معالجه این موارد از دیدگاه اسلام ارائه شده است؟

1) فقر: عاملی که بر بعضی خانواده‌ها سایه افکنده است

غذا و پوشاک از ابتدایی‌ترین نیازهای هر انسان است. کودکی که در خانه‌ای چشم می‌گشاید که فقر و محرومیت بر آن سایه افکنده است و حداقل امکانات برایش تامین نمی شود، بزودی به خارج از خانه‌اش پناه خواهد برد و به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود تا ضروریات زندگی خود را فراهم کند. در اینجاست که در دام تبهکاران و مجرمین خواهد افتاد و هاله‌ای از گمراهی و انحراف او را احاطه می‌کند و درجامعه نیز بعنوان انسانی مجرم رشد خواهد کرد که برای جان و مال و ناموس مردم، خطری محسوب خواهد شد.

2) اختلاف و نزاع پدر و مادر 

از عوامل بسیار مهم دیگری که باعث ایجاد انحراف می‌شود درگیری و اختلاف پدر و مادر است. در خانواده‌هایی که در اکثر اوقات آتش ویرانگر جدال و برخورد والدین زبانه می‌کشد و تیرگی شوم اختلاف دائمی بر افراد خانواده سایه افکنده است، در چنین فضایی از اولین لحظاتی که طفل چشم می‌گشاید و قدرت درک و فهم محیط پیرامونش را پیدا می‌کند به جز خصومت و جنگ و جدال چیزی نمی‌بیند و برای بدست آوردن آرامش خاطر روحی از محیط خانه می‌گریزد تا دوستانی بیابد که بیشتر اوقات فراغتش را نزد آنان بگذراند و در همراهی و مصاحبت با آنان، گمشده خویش را که همانا محبت و دوستی است باز یابد. اگر این دوستان، رفقای بد و همراهان ناشایست باشند، فرزند را کم‌کم به انحراف می‌کشانند.

3) طلاق و عوارض ویرانگر آن 

یکی دیگر از عوامل اساسی انحراف‌های اجتماعی که از خانواده سرچشمه می‌گیرد، طلاق است. طلاق عوارض روحی بسیار مضری در بر دارد که موجب اختلال روانی فرزندان و بی‌بند و باری و تباهی آنان می‌شود که عوارض تربیتی آن در نابسامانی روز افزون آنان جلوه‌گر می‌شود. کودک از زمانی که چشم بصیرت می‌گشاید نه مهر مادری می‌بیند و نه حمایت پدری و نه کانون گرمی که به آن پناه ببرد تا آرامش بیابد و بیاساید و در سایه این محیط گرم و پرمهر و محبت به شیوه‌ای صحیح پرورش یابد. بدون تردید اینچنین انسانی بسوی جرم و تبهکاری و فساد کشیده خواهد شد،

4) اوقات فراغت کودکان و نوجوانان و استفاده نامطلوب از آن 

یکی دیگر از عوامل مهم انحراف فرزندان، استفاده غلط از اوقات بیکاری و فراغت آنهاست. کودک از زمانی که بر پای خویش می‌ایستد و قادر براه رفتن می‌شود، ‌تمایل شدید برای تحرک و بازی دارد. کودکان و نوجوانان به گردش و استفاده از مناظر طبیعی بسیار علاقمند هستند، اگر دقیق شویم می‌بینیم در نوعی جنب و جوش و تحرک دائمی هستند و انرژی سرشار خود را در بازی‌های مختلف ورزشی مانند: کوهنوردی، فوتبال، و ورزش‌های رایج دیگر صرف کرده یا دائماً مشغول سایر تمرینات متنوع بدنی هستند. بنابراین باید مربیان و والدین محترم از این نیروی فوق‌العاده استفاده مطلوب را بنمایند تا کودکان و نوجوانان از اوقات فراغت خویش در حفظ سلامتی و پرورش جسمی بهره گرفته و نشاط زندگی را تجربه کنند.

5) دوستان بد و مصاحبت‌های گمراه کننده 

از عوامل اساسی دیگر که منجر به انحراف فرزند می‌شود، دوستان بد و همراهان فاسد است. خصوصاً زمانی که فرد از لحاظ ذهنی رشد مناسبی ندارد و از جهت عقیدتی ضعف داشته و سست اخلاق باشد، خیلی سریع تحت تاثیر رفیق بد قرار می‌گیرد و بزودی از این دوستان فاجر و فاسق، اخلاق منحط و عادات زشت و ناپسند را کسب می‌کند، تا جایی که باز گرداندن او براه راست بسیار مشکل می‌شود.

6) برخورد نامناسب والدین با فرزند

یکی دیگر از عواملی که در انحراف فرزندان مؤثر است و در مورد این تاثیر اکثر صاحب‌نظران امور تربیتی و پرورشی اتفاق‌نظر دارند، رفتار بد با کودک است. در شرایطی که کودک یا نوجوان از جانب والدین یا مربی با یک رفتار خشن روبرو می‌شود و دائماً سرزنش می‌گردد و مکرراً از آنان کتک می‌خورد، یا اینکه هدف تحقیر و تمسخر آنان واقع می‌شود، بزودی در مقابل این رفتارهای ناشایست و فرومایه عکس‌العمل‌ نشان خواهد داد که اثر آن در اخلاق کودک یا نوجوان بروز می‌کند، به گونه‌ای که دائماً خود را در محاصره تحقیر و توبیخ و کتک می‌بیند. 

اسلام به پدران و مادران امر می‌کند که خود را به زینت اخلاق متعالی آراسته سازند و با فرزندان به مهربانی و محبت رفتار کنند تا شخصیتی مستقل داشته باشند و بتوانند بر پای خویش بایستند و احساس کنند که افرادی شایسته و قابل تقدیرند و از دیدگاه والدین بزرگ و محترم هستند.

7) استفاده از وسایل ارتباط جمعی مخرب

یکی دیگر از عوامل بسیار مهم که منجر به انحراف اخلاقی فرزند شده و او را به جانب ارتکاب جرم و بی‌بندباری و فساد سوق می‌دهد، فیلم‌هایی است که بر صفحه سینما یا تلویزیون به نمایش در می‌آید. اینگونه فیلم‌ها حاوی مضامینی فاسد و خشونت باری هستند، همچنین مجلات و نشریات بسیار مضر، داستان‌ها یا تصاویر شنیع و شرم‌آور چاپ می‌کنند و به این آتش ویرانگر دامن می‌زنند. تمامی این موارد باعث می‌شوند که احساسات جنسی در جوانان و نوجوانان برانگیخته شده و حس ارتکاب جرم و جنایت در آنان افزون شود.

منشأ این اثر بسیار بد وسایل ارتباط جمعی در روحیه کودکان و نوجوانان آشکار است، زیرا اعظم پایه‌ها و مبانی شخصیت هر انسانی در دوران کودکی و نوجوانی شکل می گیرد، در این دوران، اندیشة انسان شروع به نمو می‌کند و توانایی انسان برای یادگیری بسیار زیاد است. تصاویر و مفاهیم خیلی زودتر در ذهن نقش بسته واز لحاظ زمانی نیز بسیار پایدارترند.

8) شیوع بیکاری در جامعه

بیکاری از علل مهم انحراف فرزندان یک خانواده است، زمانی که رقم بیکاری در یک جامعه بالا باشد و مرد خانواده امکان کار و کسب آبرومندانه و درستی نداشته باشد که بتواند نیازهای ابتدایی و حیاتی خود و زن و فرزندش را رفع کند، تمامی افراد و اعضای آن خانواده بسوی ارتکاب جرم و اعمال خلاف روی می‌آورند. چه بسا، پدر خانواده، اهل و فرزندش را وادار کند که از طریق نامشروع و غیرقانونی مانند دزدی و رشوه و غیره پول جمع کنند و به نزد او بیاورند.

9) بی‌توجهی والدین به تربیت فرزند

بی‌توجهی و بی‌تفاوتی والدین به تربیت فرزند و مشغولیت‌های دیگری که باعث می‌شود از وضعیت فرزندان غافل و بی‌خبر باشند، از علت‌های مهم انحراف بچه‌هاست. مادران در این مورد نقش بسیار حساس‌تری دارند. مادران مانند مدارسی هستند که فرزندان جامعه را تربیت می‌کنند هرگاه خوب تربیت شوند، نسلی را که پرورش می‌دهند، پاک طینت و مزکی خواهد بود.

10) مصیبت یتیم شدن

از جمله عوامل قابل توجه در انحراف افراد، حادثه ناگوار مرگ والدین است. کودکی که همانند غنچه‌ای شروع به شکفتن می‌کند و در اولین سالهای عمر پدرش را از دست می‌دهد، دیگر دست نوازشگرش را احساس نمی‌کند وحلاوت قلب رئوفی را که به او محبت می‌کند، نخواهد چشید، دیگر ناظر و مراقبی ندارد که امور او را کنترل نماید و زیر نظر داشته باشد و سرپرستی ندارد که نیازهایش را برطرف سازد و هر آنچه برای زندگی می‌خواهد فراهم نماید، خصوصا زمانی که بازماندگان نیز به او توجهی ندارند یا بازمانده‌ای ندارد که به جای پدر مراقب او باشد.

 

منبع:  چگونه فرزندان خود را تربيت كنيم؟ نوشته عبدالله ناصح علوان، ترجمه عبدالله احمدي